
4. علیه کسانی که از رفتار و شرایط غیر رقابتی سود می برند.
2. هنگامی که هدف فرد یادگیری باشد.
3. برای تلفیق بینشهای افراد دارای دیدگاههای متفاوت.
4. برای جلب تعهد افراد از طریق تلفیق خواسته های آنان برای رسیدن به اتفاق آراء (اجماع) در تصمیم گیری.
5. برای از بین بردن عواطف و احساسهای تندی که مانع برقراری ارتباط هستند.
6. هنگامی که حمایت سازمانی کافی برای صرف وقت و انرژی به منظور حل تعارض وجود داشته باشد.
7. هنگامی که همبستگی کافی میان طرفین تعارض وجود داشته باشد و صرف وقت و انرژی برای حل تعارض بیارزد.
2. هنگامی که فرد تحقق خواسته های خود را محتمل نمی داند و قدرت خود را بسیار کمتر از دیگری ارزیابی می کند.
3. هنگامی که هزینه گسیختگی احتمالی ارتباط، از مزایای حل اختلاف بیشتر است.
4. برای آرام سازی افراد تا نسبت به موضوع دید صحیح پیدا کنند.
5. هنگامی که جمع آوری اطلاعات بر تصمی گیری فوری برتری داشته باشند.
6. هنگامی که دیگران، تعارض را به طور اثربخش تری حل و فصل می کنند.
7. هنگامی که به نظر می رسد موضوع هایی مورد اختلاف نشانه موضع های دیگر یا مماس با آنها باشد.
2. هنگامی که موضوع هایی مورد اختلاف برای دیگران اهمیت بیشتری دارند تا برای شما، در این صورت برای راضی کردن آنان و حفظ همکاری آتی با آنها، از خود نرمش نشان می دهید.
3. ایجاد اعتبار اجتماعی برای استفاده در موضع های مورد اختلاف بعدی.
4. برای حداقل رساندن ضرر هنگامی که شخص بازنده باشد.
5. هنگامی که هماهنگی و ثبات اهمیت ویژه ای دارد.
6. هنگامی که می خواهید به کارکنان این امکان را بدهید که با درس گرفتن از خطاهایشان رشد یابند.
7. هنگامی که تعارض عمدتاً به دلیل اختلاف شخصیتی است به آسانی حل نمی شود.
2. هنگامی که طرفین تعارض دارای قدرت برابر بوده، برای رسیدن به هدفهای خود اصرار دارند.
3. برای دستیابی به توافق موقت در زمینه مسائل پیچیده.
4. برای دستیابی به راه حل های صحیح، هنگامی که طرفین تعارض تحت فشار زمان قرار دارند.
Copyright © 2021 | WordPress Theme by MH Themes