
آن روابط ابزاری است) (بالاخانی، ۱۳۸۵: ۶۰).
احمدی نظریههای مربوط به قومیت را در دو گروه تقسیمبندی کرده است: اول نظریههایی که مربوط به ماهیت قومیت میباشند؛ این نظریهها توضیح میدهند که قومیت چگونه شکل گرفته است و دسته دوم، نظریههای مربوط به سیاسی شدن قومیت است پیدا میکند که با افراد یک گروه قومی بهواسطه تعلقاتشان به آن گروه، رفتاری تبعیضآمیز در مقایسه با گروههای دیگر صورت گیرد؛ یعنی یک گروه قومی، بهدلیل قومیت خود در معرض سرکوب، آزار یا محرومیت از برخی حقوق و مزایا قرار بگیرند (قاسمی، ۱۳۹۱: ۲۸).
قومگرایی به ویژگیهای فرهنگی اطلاق میشود که یک قوم را از اقوام دیگر متمایز میکند و بین اعضای یک قوم یک احساس تعلق به همدیگر ایجاد کرده و آنها را منسجم میکند. هویت قومی در سطحی پایینتر از هویت ملی یا جامعهای قرار دارد (احمدلو، ۱۳۸۱: ۱۲۳).
به اعتقاد چلبی، اعتماد ریشه در وابستگی عاطفی دارد. هرگاه عواطف زمینه رشد یافته و بتواند در میان افراد انتقال یابد، اعتماد ایجاد و تقویت میگردد. در ارتباط با چگونگی انتقال عواطف، او معتقد است تعاملات اظهاری یا روابط گرم در این زمینه نقش کلیدی دارند. تعاملات اظهاری برخلاف تعاملات ابزاری، حامل عواطف، دوستی و صمیمیت و اعتماد میباشند و تمایل به این دارند که در حریم گروههای اولیه و اجتماعات طبیعی مستقر شوند. روابط ابزاری به هدف تأمین منافع شخصی انجام میگیرد و تمایل دارند که در ورای گروههای اولیه و اجتماعات طبیعی قرار بگیرند. چلبی ترکیب مناسب روابط اظهاری و ابزاری را کلید گسترش اعتماد در جامعه میداند. در واقع با گسترش روابط ابزاری و باز شدن گروههای اولیه و اجتماعات طبیعی بر روی کل جامعه است که مسیر عبور روابط اظهاری از درون گروهها به بیرون آنها مهیا میشود (چلبی، ۱۳۸۸: ۲۴۹).
براین اساس اعتماد اجتماعی در بحث چلبی در دو شکل متفاوت مطرح میشود، اعتماد میانفردی که مختص جامعه سنتی است (که روابط اظهاری در آن غالب است) و اعتماد تعمیمیافته که مختص جوامع مدرن است (که مشخصه آن روابط ابزاری است).
احساس محرومیت:
در حقیقت از اختلاف بین آنچه فرد میخواهد و انتظار دارد با آنچه که بهدست میآورد و همچنین در مقایسه با دیگرانی که او شرایط خود را با آنها مقایسه میکند، بهدست میآید و ممکن است شخص دچار حالتی از احساس محرومیت شود (ممتاز، ۱۳۸۱: ۱۰۰). مفهوم محرومیت نسبی نخستین بار توسط رانسمن ساخته و پرداخته شد و بعد از وی یتزاکی از این تعریف استفاده کرده و فرمولی ریاضی برای درآمد طبق نظریهی محرومیت نسبی ارائه داد (Subramanyam, 2009:1). براساس این نظریه این نظریه اعتراض نتیجهی رشد سریعتر انتظارات نسبت به فرصتهای واقعی است، بهطوریکه گروههایی که خود را حاشیهای و فاقد نفوذ میپندارند (دانشجویان، معترضان به حقوق مدنی و زنان) برای رفع این نارضایتیها به کنش جمعی روی میآورند (نش، ۱۳۸۷: ۱۴۴).
خاصگرایی:
پارسونز معتقد است در نظام شخصیتی خاصگرایی تمایل نیازی است که کنشکر را وادار به کنش براساس انتخاب خاص و موقعیت سوژه در یک سیستم روابط با سوژه ترغیب میکند. در سطح نظام فرهنگی خاصگرایی الگوی هنجاری است که یک کنشکر را در یک موقعیت معین در سوگیری نسبت به سوژه براساس نوع رابطه با سوژه بدون توجه به استانداردها و ضوابط عام متعهد مینماید و در سطح نظام اجتماعی خاصگرایی انتظارات نقشی است که برای تصمیمگیری اعضاء در شرایط تقدم را با استاندارهای مرتبط با ارزش سوژهها و ارتباط خاص کنشگر میداند (ربانی و دیگران، ۱۳۸۸: ۱۳۹).
۳ـ۱۰ـ۲ـ تعاریف عملیاتی و شاخصهای متغیرها
متغیر
شاخصها و «معرفها»
مقیاس سنجش
محرومیت اجتماعی
عدم رضایت از زندگی، عدم رضایت از حقوق شهروندی، عدم رضایت از وضعیت رفاهی و اقتصادی، نداشتن فرصتهای برابر اجتماعی
رتبهای
سنتگرایی
تقدیرگرایی، اعتقاد به فال و پیشگویی، عدم تمایل به تغییر، اهل خطر نبودن، عدم اعتماد به نفس در مؤثر بودن، پیرو افکار و سنتهای اجدادی
رتبهای
اعتماد اجتماعی
اعتماد بین فردی ـ اعتماد بین گروهی ـ اعتماد نهادمند این ابعاد با شاخصهایی چون رفتار مبتنی بر اعتماد، صداقت، صراحت و اطمینان به دوستان، نزدیکان و نهاد و سازمانها مورد سنجش قرار میگیرند.
رتبهای
پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی
تحصیلات ـ شغل ـ درآمد
رتبهای
خاصگرایی
عضویت در گروههای خاص، عدم مشارکت در کارهای عمومی، برقراری تعامل بهلحاظ ارزش سوژهای مورد تعامل، تمایل به خردهنظام فرهنگی و سیاسی خاص، تعصب قبیلهای و گروهی، عدم توجه به استاندارها و ضوابط عام، کنش برحسب معیارهای خاص
رتبهای
رضایت اجتماعی
رضایت از امکانات رفاهی، تفریحی، فرهنگی و شغلی، وضعیت مسکن، شرایط محیطی و اجتماعی محل سکونت و. . .
رتبهای
فصل چهارم:
یافتههای تحقیق
۴ـ۱ـ مقدمه
همانطور که در فصل سوم مطرح شد، با توجه به اینکه گردآوری اطلاعات بهطور مستقیم از گروهی از افراد و از طریق پرسشنامه توأم با مصاحبه حضوری انجام شده و شامل بیان عقاید و نظرات پاسخگویان است، دادههای جمعآو
ری شده از طریق نرمافزار آماری spss استخراج و تحلیل گردید. که در این فصل ابتدا با استفاده از آمار توصیفی و جداول فراوانی و آمارههای متناسب با هر متغیر (مد، نما، میانه و میانگین) به توصیف یافتهها در گروه مورد مطالعه پرداخته شده و سپس فرضیههای تحقیق با استفاده از آزمونهای پارامتریک مانند ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یکطرفه مورد آزمون قرار گرفته است. همچنین با توجه به اینکه متغیرهای مستقل اعتماد اجتماعی، احساس محرومیت اجتماعی، رضایت اجتماعی، سنتگرایی شهروندان و تصور ذهنی شهروندان از گستره خاصگرایی با خاصگرایی ازطریق طیف لیکرت (رتبهای) مورد سنجش قرار گرفته است جهت آزمودن این فرضیات از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است و اینکه این سؤالات بعد از جمع بستن Comput)( در فضای SPSS به فاصلهای تبدیل شده است و شرط استفاده از ضریب همبستگی پیرسون این است که هردو متغیر یعنی مستقل و وابسته در سطح فاصلهای باشند به همین منظور از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردیده است. همچنین درخصوص استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه، زمانی که متغیر مستقل اسمی و رتبهای بیش از دو حالته باشد و متغیر وابسته فاصلهای باشد از تحلیل واریانس یکطرفه استفاده میگردد که در این پژوهش جهت سنجش پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی (درآمد، شغل و تحصیلات) از این آزمون استفاده گردیده است.
۴ـ۲ـ یافتههای توصیفی
در این قسمت به توصیف دادههای گردآوری شده از نمونه مورد مطالعه بهواسطه آمار توصیفی پرداخته میشود. نمونه آماری مورد مطالعه در این پژوهش ۴۰۰ نفر از شهروندان اردبیل میباشد. بنابراین، در قسمت آمار توصیفی ویژگیها و شرایط عمومی پاسخگویان و آمارههای مربوط به شاخصهای گرایش به مرکز مشخص شده است.
جدول (۴ـ۱): توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب جنسیت
جنسیت
فراوانی
درصد
مرد
۲۵۵
۸/۶۳
زن
۱۴۵
۲/۳۶
جمع
۴۰۰
۱۰۰
طبق نتایج جدول (۴ـ۱)؛ ۸/۶۳ درصد از پاسخگویان مرد و ۲/۳۶ درصد نیز زن میباشند.
نمودار (۴ـ۱): جنسیت پاسخگویان
جدول (۴ـ۲): توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب میزان تحصیلات
میزان تحصیلات
فراوانی
درصد
بیسواد
۶
۵/۱
ابتدایی
۴۱
۳/۱۰
راهنمایی
۵۸
۵/۱۴
متوسطه
۱۵
۸/۳
دیپلم
۸۷
۸/۲۱
فوق دیپلم
۴۹
۳/۱۲
لیسانس
۱۱۶
۲۹
فوق لیسانس
۲۷
۸/۶
دکترا
۱
۳/۰
جمع
۴۰۰
۱۰۰
طبق نتایج جدول (۴ـ۲)؛ ۵/۱ درصد از پاسخگویان بیسواد، ۳/۱۰ درصد ابتدایی، ۵/۱۴ درصد راهنمایی، ۸/۳ درصد متوسطه، ۸/۲۱ درصد دیپلم، ۳/۱۲ درصد فوق دیپلم، ۲۹ درصد لیسانس، ۸/۶ درصد فوق لیسانس و ۳/۰ درصد نیز دکترا میباشند. همچنین بیشترین فراوانی تحصیلات مربوط به لیسانس با ۲۹ درصد و کمترین مربوط به دکترا ۳/۰ درصد اختصاص دارد.
نمودار (۴ـ۲): تحصیلات پاسخگویان
جدول (۴ـ۳): توزیع فراوانی پاسخگویان برحسب وضعیت تأهل
وضعیت تأهل
فراوانی
درصد
متأهل
۲۹۸
۷۴
مجرد
۱۰۲
۲۶
جمع
۴۰۰
۱۰۰