
رفتارای پر خطر و نوجوونی
خطر پذیری به رفتارایی میگن که احتمال یافته های منفی و داغون کننده جسمی، روان شناختی و اجتماعی رو واسه فرد زیاد کنه. جسور[1](1987) با ارائه اصطلاح سندرم رفتار مشکل ساز، مقولات رفتارای پر خطر رو شامل سیگار کشیدن، مصرف مواد مخدر، الکل، رانندگی خطرناک و فعالیت جنسی خیلی زود دونسته. خطر پذیری و انجام رفتارای پر خطر دقیقا برابر یکدیگر نیستن. خطر پذیری علاوه بر این که انجام رفتارای پر خطر رو در بر میگیره، به آسیب پذیری و در خطر بودن فرد از طرف محیط و نزددیکان و هم گرایشا، تمایلات و باورای نادرست و تهدید کننده فرد درمورد رفتارای پر خطر اشاره داره(زاده محمدی و همکاران، 1386).مصرف مواد مخدر، خشونت و رفتارای جنسی عامل خیلی از مرگ و میرای سنین نوجوونی و ابتدا بزرگسالیه(لیندبرگ و همکاران، 2000). خیلی از رفتارای پر خطر مثل سیگار، الکل، مواد مخدر و روابط جنسی نامطمئن در سنین قبل از 18 سالگی اتفاق میفته(برگمن و اسکات، 2001). در نوجوونی فرد جایگاه خود رو در خونواده، دوستان و جامعه تعیین می کنه. عوامل اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی نقش مهمی در سوگیری رفتاری آدما به عهده دارن. بیشتر نوجوانان با خونواده، جامعه و بستگان دچار رقابت هستن و ممکنه فشار این مشکلات نوجوانان رو در مرحله تصمیم گیری به طرف رفتارای پر خطر بکشونه. جامعه امروز، نوجوانان و خونواده رو با نیازای زیادی رو برو می کنه. در این دوره نوجوانان از خونواده به طرف جامعه کشیده می شه و طبق دشت کردن جایگاه اجتماعی تلاش می کنن. در این زمان اونا ممکنه دوستانی رو انتخاب کنن که والدین قبول نکنن و یا ممکنه پوششی داشته باشن که والدین اون رو نپسندیدند و یا این که به مقایسه خونواده خود با بقیه خونواده ها بدن. مصرف مواد مخدر و الکل و کژرویای اخلاقی در سنین نوجوونی شروع می شه. بررسیای انجام شده در جوامع پیشرفته و رو به رشد، نشون دهنده افزایش رفتارایی مثل مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر استدر یه بررسی روی نوجوانان و جوانان در امریکا که در سال های 1991-1991 انجام شد، روند رفتارای پر خطر بررسی شد. بررسی یاد شده نشون داد که رفتارای پر خطر جنسی و مصرف تنباکو، الکل و مواد زیاد شده(حسن والدفراوی،1996 به نقل از باریکانی،1387).
2-5- نظریه تغییر رفتار
لویتن1989،طبق نظریه تغییر رفتار، همه جنبه های روانی – اجتماعی ساختار الگویی دارن و به طور کامل رفتارا و مکانیسمای مقابله ای مثبت رو باعث می شن. از نظر روانشناسان، ویژگیای شخصیتی پایه الگوای رفتاری افراده. آلپورت شخصیت رو سازمانی پویا از نظامای روانی و جسمی می دونه که در داخل فرد قرار دارندو تا اندازه ای قابل پیش بینی هستن که بر احساسات و الگوای رفتاری آدم تاثیر می ذارن(کدیور و جوادی،1392).
1- آیزنک
از نظر آیزنک ترکیب شرایط محیط و عوامل نورولوژیکی و شخصیتی باعث به وجود اومدن ویژگیای شخصیتی جور واجور می شه. طبق این فرضیه بعضی شخصیتا نسبت به انجام بعضی رفتارا با استعداد هستن. آیزنک داخل گرایی- برونگرایی، روان ناراحتی و روان نژندی رو عوامل اصلی شخصیت می دونه که هر کدوم ساختار زیستی معینی دارن و از ترکیب جور واجور این عوامل تفاوتای فردی ایجاد میشه. گرای با دید دیگری به نظریه آیزنک دو نظام جدا مغزی فعال سازی/ جلوگیری رفتاری رو توضیح می ده که به پاداش و تنبیهای احتمالی حساسه. آدمایی که نظام فعال سازی رفتاری قوی تری دارن وقتی با احتمال تنبیه مواجه می شن از آن می گریزند و از رفتاری که باعث پیامدای بد شه دوری کنن. نظام فعال سازی رفتاری فقط واسه رسیدن به نتایجی که واسه فرد پاداش دهندهه عمل می کنه و موجب نبود توجه و تنبیه می شه(عبدی و همکاران، 1388).
2- الگوای زیستی
الگوای زیستی بر عوامل ژنتیک، تاثیرات هورمونی و رویدادای زمان بلوغ در پیدایش و بروز رفتارای پر خطر توجه کردن(کیمبرلی و همکاران، 2005). راه و روش رشدی دیگه، بر تحولات زمینه های زیستی، روانی و اجتماعی نوجوونی اشاره داره و عقیده داره رفتارای پر خطر روش هایی واسه مقابله با حوادث طبیعی زمان رشده. اما از طرف دیگه، مثل ویژگیای شخصیتی مربوط به رفتارای پر خطر، هیجان خواهیه که همراه با ویژگیای دیگری چون خود نظم دهی ضعیف، تکانشی بودن، نوجویی و عاطفه منفی بالا، درک خطر پایین(رولیسون و شرمن، 2002)و کانون کنترل(زاکرمن و همکاران، 1978) در بروز رفتارای پر خطر موثر محسوب شدن.
2-6- تمایل به اعتیاد به عنوان رفتار پرخطر در نوجوانان
تعداد خیلی از افراد رو میشه یافت که از نظر شخصیتی با استعداد اعتیاد به مواد مخدر هستن. بعضی از افراد در خطر جدی اعتیاد به یکی از مواد مخدر قرار دارن. مطمئنا آدمایی که با استعداد اعتیاد شناخته میشن، بیشتر از بقیه در خطر وابستگی قرار دارن؛ هرچند مطالعاتی که در این مورد انجام گرفته از جهت پیشگیری، بیآخر سودمنده؛ باید توجه داشت که فقط این عده نیستن که به اعتیاد تمایل پیدا می کنن؛ البته شرایط عاطفی شخصی واسه جهت دادن فرد به اعتیاد شرط کافیه، اما به هیچوجه شرط نیاز به حساب نمیآید. آدمایی که بیشتر از بقیه با استعداد اعتیاد هستن، شخصیتهایی هستن باز، غیر قراردادی، اجتماعی و مخالف خوان یا شخصیتهایی بسته، گوشه گیر و بیحوصله (برژره، 1986، به نقل از گرگانی، 1378).
هم اینکه بین افراد معتاد و افراد غیر معتاد، تفاوتهای معناداری در روشهای مقابله هست. افراد معتاد، در روشهای مقابلهای خود، از خوشتن داری، باز محاسبه مثبت،جستجوی ساپورت اجتماعی، حل با فکر مسئله و مسئولیتپذیری کمتر دارن. مقابله اونا بیشتر به شکل روشهای دوری جویی، دوری و فرار از رویارویی میباشه. اونا بیشتر از سبکهای حل مسئله نا موثر و دوری به کار گیری میکنن و از سبکهای حل مسئله و فعالیت اعتماد در حل مسئله و تقرب، کمتر سود میجویند. و با در نظر گرفتن الگوی مقابلهای و سبک حل مسئله معتادان که واسه رویارویی با مسائل ریز و بزرگ زندگی طبیعی، روشهای به درد نخور و ضعیفی دارن، به نظر میرسد این الگوها، زمینه تمایل به اعتیاد، مشکلات اجتماعی و روانشناختی فرد رو زیاد کرده و دور باطلی رو بوجود میبیاره (عبدی،1380).
تا چند سال پیش، بیشتر معتادان واسه چند محیط اجتماعی محدود بودن؛ این افراد بیشتر مردمانی مرفه و هنرمند یا جوونایی بیکار و یا فرزندان خونواده های محترم یا روشنفکران دپرسای بودن که در جستجوی وسیلهای به اصطلاح لوکسبرای منحرف شدن از اضطرابهایشان بر میاومدن؛ اما دنیای کارگران و نوجوانان کم آلوده بود؛ ولی این روزا، افسردگی شخصی و گروهی به وجود اومده توسط شکست مواضع اصلی فلسفی و ایدئولوژیکی، هرروز بیشتر از قبل جوونایی رو که در جستجوی یه جور فلسفه باطنی و واقعا در جستجوی الگوهای دست نیافتنی واسه الگوبرداری از والدین شون هستن تهدید می کنه. همراه با نبود امکان الگوبرداری، ناتوانی جوانان واسه حل خشونت، با ریشه ای مشترک در زمان کودکی، تغییر عاطفی و ارتباطی ناپخته تری هم دیده میشه. اینان قادر نیستن این خشونت رو در راههای خلاق تری مورد به کار گیری قرار بدن؛ خشونتی که بصورت به طور کامل جداگونه هنوز در رفتار خیلی از معاصران ما دیده میشه. دنیای معتادان دیگه محدود به یه طبقه اجتماعی یا فرهنگی خاص یا مربوط به سهولت تهیه مواد مخدر یا حتی یه جور عادت که تصادفی بوجود اومده باشه، نیس (برژره، 1986، به نقل از گرگانی،1368).
درمورد اعتیاد میتوان به سه قطبی بودن مشکلات به وجود اومده توسط شکل های جور واجور اعتیاد اشاره کرد: نقش ماده مورد مصرف، مشکلات عاطفی فرد معتاد پیش از اعتیاد و اثر محیطهای مختلفی که معتاد با اونا برخورد میکنه( باوی، 1388). وابستگی به مواد شامل عوامل زیادیه که می تونه بطور همزمان و یا به دنبال هم در مورد یه فرد وجود داشته باشه؛ اما اینکه چه دلیلی باعث پدیدآیی قطعی وابستگی به مواد میشه و چه عواملی اتفاقا پس از وابستگی باعث موندگاری و ثبات اون میشه، اتفاق نظر کاملی وجود نداره (گلپرور و همکاران، 1381).با این حال کلا میتوان علل تمایل به اعتیاد رو در تقسیم بندی زیر نشون داد:
1-عوامل فردی: عوامل فردی یا عواملی که با خود فرد رابطه داره به دو بخش عوامل جسمی و عوامل روانی تقسیم می شه:
الف- عوامل جسمی : بعضی از افراد، به دلیل مشکلات جسمی به مصرف مواد مخدر روی میارن. بعضی آدما به دلیل مریضی فشار خون یا دیابت، مواد مخدر مصرف نشون میده. هرچند هیچگونه دلیل علمی و پزشکی در این موارد وجود نداره و چه بسا مشکلات زیانباری دیگری هم گریبانگیر فرد شه (رمضانی،1383).
ب- عوامل روانی: بعضی افراد واسه کاهش مشکلات روحی و روانی یا فرار از اونا به مصرف مواد مخدر روی میارن. افراد دپرس و یا مضطرب استعداد بیشتری واسه تمایل به اعتیاد دارن. بعضی افراد، واسه کاهش مشکلات روحی و روانی یا فرار از اونا به مصرف مواد مخدر روی میبیارن. افراد دپرس و یا مضطرب استعداد بیشتری واسه تمایل به مصرف مواد مخدر دارن. افراد خجالتی هم ممکنه واسه مقابله با حالت خجالتی بودن خود، بطور غلط به مصرف مواد روی بیارن و بعضی وقتا هم بعضی افراد جهت افزایش تواناییهای روحی و جسمی خود، از مواد مخدر به کار گیری می کنن؛ مثلا آدمایی که میخوان شبها بیدار بمونن و کار کنن و یا واسه افزایش لذت جنسی از مواد مخدر به کار گیری میکنن (فلاح زاده ،1380).
2- عوامل محیطی: عواملیه که به محیط فرد مربوط می شه و به سه بخش عوامل خانوادگی و تربیتی و عوامل اقتصادی و عوامل جغرافیایی تقسیم می شه.
الف-عوامل خانوادگی و تربیتی
روشهای تربیتی نادرست خونواده مثل تحقیر کردن، بی ارزش داشتن فرزندان و محبت نکردن به فرزندان، هم اینکه اعتیاد پدر و مادر و دیگر اعضای خونواده یا جدایی و طلاق پدر و مادر، درگیریها و اختلافات خانوادگی، لوس و ناز پروده بار آوردن فرزندان مثل عواملیه که باعث اعتیاد میشه. هم اینکه مصرف سیگار یا بقیه مواد اعتیاد آور به وسیله اعضای دیگه خونواده هم خطر الگو شدن واسه نوجوانان رو داره (فلاح زاده ،1380).
مطمئنا، معتاد بودن یکی از والدین یا هر دوی اونا این تصور رو در فرزندان بوجود میاره که اعتیاد، یه عمل عادی بوده و جزئی از روند رشد و بزرگسالی حساب می شه. در پژوهشی که بلولدز بر رو معتادانی که از سن ده سالگی در خونواده از هم گسسته ای رشد کردهان و پژوهشی که نارگو و همکارش انجام دادن، نشون داده شد که یکی از عوامل مهمی که می تونه فرد رو به طرف معتاد شدن جهت بده شرایط نامساعد خانوادگی شخصه (مددی و نوغانی،1384).
نایت، در این مورد میگه کودکانی که بطور افراطی از طرف والدین خود، مورد محبت و توجه قرار میگیرند، ممکنه بیشتر از کودکان دیگه در بزرگسالی به مصرف الکل روی میبیارن؛ چون توجه مریض گونه و افراطی والدین، اونا رو خودخواه، رشد نایافته، و کم تحمل و وابسته بار میبیاره. از طرف دیگررفتارهای خشن، تهدید کننده، تمسخر آمیز و تنبیه کننده والدین، بصورت بیمارگونهای، کودکان رو دچار اضطراب و نا امنی ساخته و اونا رو مجبور می کنه که واسه فرار از اضطراب، نگرانی و افسردگی، به مواد مخدر روی بیارن. چیزی که در این مورد اهمیت لازم داره، شخصیت کودکه. هارتمن باور داره که مصرف کنندگان مواد مخدر مثل بیشتر افراد روان نژند دارای مادرانی هستن که دو گانگی رو زیاد میکنن؛ مادران اونا دارای رفتارهایی جاذب و در عین حال دلهره آمیز هستن و در پسران خود به ویژه حالتهای واکنشی و علائم روان نژندی بوجود میارن و این حالتها با مصرف یا بدون مصرف مواد مخدر بروز می کنه؛ به خاطر همین حالتهایی مثل اثبات و یا واپس روی دهانی، در اونا مشاهده می شه ( گلپرور و همکاران، 1380).
ب-عوامل اقتصادی و اجتماعی
وضعیت اجتماعی اقتصادی خونواده، یعنی سطح سواد والدین، تنوع شغل، درآمد و محل سکونت میتونه در بروز اعتیاد مؤثر باشه. سواد یا بی سوادی والدین هم عامل مؤثری در تمایل نوجوانان به اعتیاد به حساب میآید. کلا اکثریت معتادان هر جامعه رو افراد فقیر اون جامعه تشکیل میبدن. یکی از عوامل مؤثر در این مورد، اینه که تعداد فرزندان واسه خونواده های طبقه پایین بیشتره؛ همچین چیزی به نظارت کمتر والدین و احساس دوری کودک منجر می شه؛ چون حتی اگه والدین بین فرزندان بی عدالتی قائل نشن، فرصت کمی واسه بیان محبت و رسیدگی به نیازای اساسی هر کدوم از اونا دارن. در اینجور خونواده هایی، سطح سواد اعضای خونواده، نظارت، انضباط و محبت، زیر حد استاندارد قرار گرفته و زمینه های ارتکاب جرم جفت و جور می شه؛ البته نمیشه گفت بین فقر و اعتیاد رابطه مستقیم هست.نبود عدالت اجتماعی، پخش نابرابر ثروت، فقر، نابرابریای اقتصادی اجتماعی و محرومیتای شدید موجود در جامعه که خیلی از خونواده ها رو در بر میگیره، بسیاری و ازدیاد جمعیت مهاجرت دهات نشینان به شهرهای بزرگ و نبود یکی بودن با بافت شهری، کمبود مراکز تفریحی سالم، مثل عوامل مهم اقتصادی و اجتماعیه که افراد رو به طرف اعتیاد و مصرف مواد مخدر جهت میبده (فلاح زاده، 1380).

پ- عوامل محیطی و جغرافیایی
قرار گرفتن کشور ما ایران در کنار مرزهای افغانستان و پاکستان و ورود مواد مخدر از آن کشورها، به ویژه افغانستان که نصف تریاک جهان رو تولید می کنه، باعث شده که کشور ما راه عبور مواد مخدر به ترکیه باشه. ارزون بودن مواد مخدر به دلیل در دسترس بودن اون هم عامل دیگری واسه روی آوردن به مواد مخدره ( باوی، 1388).پس در تقسیم بندی کلیتر و کاملتر، علل تمایل آدما به مصرف مواد مخدر رو عوامل زیر میدانند:
1- عوامل خطرناک فردی که شامل عوامل خطرناک دوره نوجوونی، استعداد ارثی، صفات شخصیتی و مشکلات روانی میباشه.
2- عوامل خطرناک محیطی و بین فردی شامل عوامل مربوط به خونواده (روابط اعضای خونواده، روش پرورش بچه والدین معتاد، زن یا شوهر معتاد، آبجی یا داداش معتاد،عوامل اجتماعی –اقتصادیخانوادهوطلاق) عوامل مربوط به مدرسه (از دست دادن محدودیت، از دست دادن ساپورت) و عوامل مربوط به محل سکونت (روش خشونت و اعمال خلاف) میباشه.
3- عوامل خطرناک اجتماعی شامل در دسترس بودن مواد مخدر نا برابریای اقتصادی و اجتماعی، تسلط گروههای اقلیت نژادی، بیکاری، رشد بی قواره جمعیت، قوانین بازار مواد، مصرف مواد به عنوان قانون اجتماعی، کمبود امکانات فرهنگی- ورزشی و تفریحی، نبود دسترسی به سیستمای خدماتی- حمایتی، مشاوره ای و درمانی و پیشرفت صنعتی و محرومیت اقتصادی- اجتماعی میباشه (باوی، 1388).
[1].Jessor, R.
[2].Lindberg L. D., Boggess, S., & Williams, S
[3]. Bergman & Scott
[4].Hassan&Eldefrawi
[5]. Leviathan
[6].Kimberly
[7]. Rolison, M. R & Scherman, A,
[8].Zuckerman, M., Eysenck, S. & Eysenck, H. I
[9]. Lux
[10]. Bololdes
[11]. Nargo
[12]. Night
[13]. Hurtman